کد مطلب:28331 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:115

اهتمام به آداب داوری












1649. امام علی علیه السلام - به شریح -: در حال تأخیركنندگانِ در پرداخت حقوق مردم از توانمندان و بی نیازان، كه ثروت های مسلمانان را در اختیار حكمرانان می نهند، بنگر. پس حقوق مردم را از آنان بستان و خانه ها و مستغلّات را بفروش كه از پیامبر خدا شنیدم كه می فرمود: «تأخیر مسلمان توانمند، ستم بر مسلمان است، و آن كه مستغلات و خانه و ثروت ندارد، جبری بر او نیست».

و بدان كه مردم را بر حق وا ندارد، جز كسی كه آنان را از باطلْ دور سازد. آن گاه، میان مسلمانان در چهره و سخن و نشستن، به برابری رفتار كن تا نزدیكت در ستمگری ات طمع نورزند و دشمنت از عدالت تو ناامید نگردد، و سوگند را بر مدّعی با آوردن بیّنه (دو شاهد بازگردان؛ چرا كه این كار، ابهام را برطرف سازد و داوری را استوار گردانَد.

و بدان كه مسلمانان، عادل اند و برخی بر برخی گواهی دهند، مگر آن كه در جرمی تازیانه خورده و از آن توبه نكرده است، یا به شهادت نادرستْ شناخته شده است، یا در مظان اتّهام قرار دارد؛ و بپرهیز از شِكوه و اظهار رنج و درد در مجلس داوری، كه خداوند، در آن پاداشی مقرّر داشته و ذخیره ای نیكوست برای آن كه به حق، داوری كند!

و بدان كه صلح میان مسلمانان رواست، مگر صلحی كه حلالی را حرام گردانَد یا حرامی را حلال سازد، و برای آن كس كه مدّعیِ شهود غایب است، مهلتی مقرّر ساز. اگر آنان را احضار كرد، حقّ او ستانده شود، و اگر آنان را حاضر ننمود، قضیّه بر وی لازم گردد؛ و بپرهیز از آن كه قضاوتی را در باب قصاص و حدود الهی و حقوق مردم به اجرا گذاری، مگر آن كه آن را بر من عرضه داری! - إن شاء اللَّه -، و در مجلس داوری منشین، مگر آن كه غذا خورده باشی.[1].

1650. الكافی - به نقل از احمد بن ابی عبداللَّه (به صورت مرفوع[2] -: امیر مؤمنان به شریح فرمود: «در مجلس داوری، با كسی در گوشی صحبت مكن، و اگر خشمگین شدی، به پاخیز. پس در حال خشم، داوری مكن».[3].

1651. امام علی علیه السلام - هنگامی كه به وی خبر رسید كه شریح در خانه اش داوری می كند -: ای شریح! در مسجد بنشین كه آنْ عادلانه تر است میان مردم، و به درستی كه برای قاضی سبُك است كه در خانه بنشیند.[4].

1652. امام علی علیه السلام - از نامه اش به رفاعه، هنگامی كه او را برای داوری اهواز خواست -: آرزوها را كنار گذار، و با هوسْ مخالفت كن، و دانش را با سیمای شایسته بیارا. شكیبایی، خوبْ كمك كاری است برای دین؛ اگر شكیبایی مردی بود، مردی شایسته بود.

بپرهیز از [اظهار] افسردگی كه آن، از سبُكی و فرومایگی است! در مجلست آن را كه مانند تو نیست، حاضر مكن، و مردان شجاع را برگزین. بر پایه ظاهر، داوری كن و باطن كارها را به عالِم حقیقی (خداوند وا گذار. این سخن را كنار گذار كه: «گمان می كنم!» یا «به نظرم!». در دین، اشكالی نیست.[5] با سفیهان و دین شناسانْ جدال مكن؛ اما دین شناس، چون از بركتش تو را محروم سازد؛ و سفیه، بدی هایش تو را غمگین كند. با اهل كتاب، بجز با روش پسندیده قرآن و حدیث، جدال مكن. خود را به خنده عادت مده كه هیبت آدمی را می ریزد و صاحبان دعوا را بر دشمنی جری سازد. از قبول هدیه از صاحبان دعوا بپرهیز و از باطن كارها برحذر باش!

آن كه زنی نادان را امین شمارد و با او مشورت كند و بپذیرد، پشیمان گردد. از اشك مؤمن، برحذر باش؛ چرا كه هر كه او را به گریه آورد، بشكند و دریاهای آتش را از صاحب اشك، خاموش سازد. صاحبان دعوا را تحقیر مكن و گدا را [ از خود ]مران. در مجلس داوری، جز با دین شناسان هم نشینی مكن و در فتاوا مشورت منما[6]؛ چرا كه مشورت در جنگ و مصلحت های فوری باشد، و امور دینی با رأی و نظر نیست، بلكه با تبعیت و پیروی است. امور واجب را ضایع مساز، و بر نافله ها (امور مستحب تكیه منما.

به آن كس كه به تو بدی كرد، نیكی روا دار، و از آن كه به تو ستم كرد، گذشت كن، و برای آن كه تو را یاری رسانْد، دعا كن، و بر آن كس كه تو را محروم كرد، ببخشای، و در برابر آن كه به تو بخشید، فروتنی كن. خدا را بر آنچه به تو بخشید، سپاس گو و او را بر آنچه تو را آزمود، ستایش كن. دانش [و معارف دینی]، سه چیز است: نشانه ای استوار، سنّتی پیروی شده، و فریضه ای معتدل؛ و معیار این سه، دستورات ماست.[7].

1653. امام علی علیه السلام - به رفاعه -: داوری مكن در حالی كه خشمگینی، و نیز آن گاه كه مستِ خوابی.[8].

1654. امام علی علیه السلام - در نامه اش به محمّد بن ابی بكر -: و هرگاه در میان مردمْ داوری می كنی، در برابر آنان فروتنی كن و به نرمی رفتار نما و گشاده رو باش و در نگاه كردن به گوشه چشم و خیره شدن، با برابری رفتار كن، تا بزرگان، به ستمگری ات به سود آنان طمع نكنند و ناتوانان، از عدالت تو بر آنها ناامید مباشند.[9].

1655. امام علی علیه السلام: آن كه حرفه داوری را پیشه سازد، باید میان مردم در اشاره و نگاه و نشستن، برابری كند.[10].

1656. امام علی علیه السلام: سزاوار است كه قاضی، توجّه به یكی از صاحبان دعوا به تنهایی را كنار گذارد و نگاه خودش را میان آنان، عادلانه تقسیم كند، و مگذارد كه صاحب دعوایی بر دیگری ستم روا دارد.[11].

1657. امام صادق علیه السلام: مردی بر امیر مؤمنان، فرود آمد و چند روزی نزد او توقّف كرد. آن گاه نزاعی را بر او عرضه داشت كه ابتدا به امیر مؤمنان، یادآوری نكرده بود. امیر مؤمنان به وی فرمود: «آیا تو یك طرف دعوایی؟». گفت: بلی. فرمود: «از نزد ما بیرون شو. به درستی كه رسول خدا نهی كرد كه یك طرف دعوا مهمان شود، مگر آن كه طرف دیگر دعوا با او باشد».[12].









    1. الكافی: 1/412/7، تهذیب الأحكام: 541/225/6، من لا یحضره الفقیه: 3243/15/3.
    2. حدیث مرفوع، حدیثی را گویند كه به پیامبرصلی الله علیه وآله یا یكی از ائمه علیهم السلام نسبت داده شود، خواه متّصل باشد یا منقطع. (معجم مصطلحات الرجال و الدرایة: 155). (م).
    3. الكافی: 5/413/7، من لا یحضره الفقیه: 3239/14/3.
    4. دعائم الإسلام: 1897/534/2.
    5. ظاهراً مراد آن است كه احكام الهی روشن و واضح است و جای جدل و فلسفه بافی ندارد. م)..
    6. ظاهراً بدین منظور است كه احكام الهی در آن روزگار، روشن بود و جایی برای اجتهادهای پیچیده و دشوار نبود. (م).
    7. دعائم الإسلام: 1899/534/2.
    8. دعائم الإسلام: 1909/537/2، دستور معالم الحكم: 63.
    9. تحف العقول: 177، بحار الأنوار: 733/586/33.
    10. الكافی: 3/413/7، تهذیب الأحكام: 543/226/6، نصب الرایة: 73/4.
    11. دعائم الإسلام: 1895/533/2.
    12. الكافی: 4/413/7، تهذیب الأحكام: 544/226/6، من لا یحضره الفقیه: 3236/12/3.